فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Scrapbook

ˈskræpbʊk ˈskræpbʊk

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

آلبوم، دفتر (حاوی عکس، بریده‌ی روزنامه‌ها و ...)، مرقع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

I love flipping through my old scrapbook and reminiscing about the good times.

من عاشق ورق زدن آلبوم قدیمی‌ام و یادآوری روزهای خوب هستم.

My grandmother's scrapbook is filled with black-and-white photographs from her youth.

آلبوم مادربزرگم پر از عکس‌های سیاه‌وسفید دوران جوانی او است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scrapbook

  1. noun that which has been collected
    Synonyms:
    notebook portfolio clippings memorabilia

ارجاع به لغت scrapbook

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scrapbook» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scrapbook

لغات نزدیک scrapbook

پیشنهاد بهبود معانی