So That

səʊ ðæt səʊ ðət
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • conjunction A1
    آنقدر که، تا اینکه، در نتیجه، تا، به طوری که
    • - I studied hard so that I could pass the exam.
    • - آنقدر درس خواندم تا بتوانم امتحان را قبول شوم.
    • - She saved up money so that she could buy a new car.
    • - او پول پس‌انداز کرد تا بتواند یک ماشین جدید بخرد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت so that

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «so that» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/so-that

لغات نزدیک so that

پیشنهاد بهبود معانی