شبیه به اسپاگتی، رشتهای
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her hair had a spaghettilike texture.
موهایش ترکیب اسپاگتیمانندی داشت.
The artist painted a spaghettilike structure that twisted and turned across the canvas.
این هنرمند ساختاری رشتهای را نقاشی کرد که روی بوم میپیچید و میچرخید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «spaghettilike» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spaghettilike