فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Sprinkler

ˈsprɪŋklər ˈsprɪŋklə

شکل جمع:

sprinklers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

آب‌پاش، اسپرینکلر (برای خاموش کردن آتش)

The firefighters activated the sprinkler system to contain the fire in the warehouse.

آتش‌نشانان برای مهار آتش در انبار، سیستم آب‌پاش را فعال کردند.

The sprinkler extinguished the flames in a matter of seconds.

اسپرینکلر شعله‌های آتش را در عرض چند ثانیه خاموش کرد.

noun countable

آب‌پاش (دستگاهی با تعداد زیادی سوراخ کوچک که برای آبیاری گیاهان و چمن و غیره در انتهای شلنگ قرار می‌گیرد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The sprinkler watered the garden efficiently and evenly.

آب‌پاش باغ را به‌طور مؤثر و یکنواخت آبیاری کرد.

We installed a new automatic sprinkler system for our lawn.

سیستم آب‌پاش خودکار جدیدی برای چمن خود نصب کردیم.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت sprinkler

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sprinkler» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sprinkler

لغات نزدیک sprinkler

پیشنهاد بهبود معانی