امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Strangles

American: ˈstræŋɡl̩z British: ˈstræŋɡl̩z
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    strangled
  • شکل سوم:

    strangled
  • وجه وصفی حال:

    strangling

معنی

noun
گلودرد و زکام، خفگی، خفقان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد strangles

  1. verb Conceal or hide
    Synonyms:
    smothers stifles asphyxiates throttles represses suppresses squelches kills muffles chokes restricts suffocates quenches quells hushes gags
    Antonyms:
    frees looses
  1. verb Kill by squeezing the throat of so as to cut off the air
    Synonyms:
    throttles suffocates represses stifles chokes subdues gags
  1. verb Prevent the progress or free movement of
    Synonyms:
    cramps hampers
  1. noun An acute bacterial disease of horses characterized by inflammation of the mucous membranes
    Synonyms:
    equine distemper

ارجاع به لغت strangles

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «strangles» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/strangles

لغات نزدیک strangles

پیشنهاد بهبود معانی