گذشتهی ساده:
stretchedشکل سوم:
stretchedسومشخص مفرد:
stretchesوجه وصفی حال:
stretchingشکل جمع:
stretchersبرانکار
The deceased soldier's body was placed on a stretcher.
پیکر سرباز درگذشته روی برانکار گذاشته شد.
The stretcher was lined with a soft cushion to provide comfort for the patient.
برانکار با یک بالشتک نرم پوشانده شده بود تا راحتی را برای بیمار فراهم کند.
کشنده، کشآور
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The workers used a stretcher to expand the fabric and ensure it was taut.
کارگران از کشنده برای کشیدن پارچه و اطمینان از کشش آن استفاده کردند.
The artist used a stretcher to stretch the canvas before painting.
هنرمند قبل از نقاشی از کشآور برای کشش بوم استفاده کرد.
با برانکار بردن
The hikers stretchered their injured friend back to the campsite.
کوهنوردان دوست مجروح خود را با برانکار به محل کمپ بازگرداندند.
The firefighters stretchered the unconscious victim out of the burning building.
آتشنشانان قربانی بیهوش را با برانکار از ساختمان در حال سوختن خارج کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stretcher» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stretcher