فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Stretcher

ˈstretʃər ˈstretʃə

گذشته‌ی ساده:

stretched

شکل سوم:

stretched

سوم‌شخص مفرد:

stretches

وجه وصفی حال:

stretching

شکل جمع:

stretchers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

برانکار

The deceased soldier's body was placed on a stretcher.

پیکر سرباز درگذشته روی برانکار گذاشته شد.

The stretcher was lined with a soft cushion to provide comfort for the patient.

برانکار با یک بالشتک نرم پوشانده شده بود تا راحتی را برای بیمار فراهم کند.

noun countable

کشنده، کش‌آور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The workers used a stretcher to expand the fabric and ensure it was taut.

کارگران از کشنده برای کشیدن پارچه و اطمینان از کشش آن استفاده کردند.

The artist used a stretcher to stretch the canvas before painting.

هنرمند قبل از نقاشی از کش‌آور برای کشش بوم استفاده کرد.

verb - transitive

با برانکار بردن

The hikers stretchered their injured friend back to the campsite.

کوهنوردان دوست مجروح خود را با برانکار به محل کمپ بازگرداندند.

The firefighters stretchered the unconscious victim out of the burning building.

آتش‌نشانان قربانی بیهوش را با برانکار از ساختمان در حال سوختن خارج کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stretcher

  1. noun a stone that forms the top of wall or building
    Synonyms:
    capstone copestone coping stone bed cot pallet litter gurney portable bed dooly

ارجاع به لغت stretcher

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stretcher» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stretcher

لغات نزدیک stretcher

پیشنهاد بهبود معانی