با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Stretcher

ˈstretʃər ˈstretʃə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    stretched
  • شکل سوم:

    stretched
  • سوم شخص مفرد:

    stretches
  • وجه وصفی حال:

    stretching
  • شکل جمع:

    stretchers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
برانکار
- The deceased soldier's body was placed on a stretcher.
- پیکر سرباز درگذشته روی برانکار گذاشته شد.
- The stretcher was lined with a soft cushion to provide comfort for the patient.
- برانکار با یک بالشتک نرم پوشانده شده بود تا راحتی را برای بیمار فراهم کند.
noun countable
کشنده، کش‌آور
- The workers used a stretcher to expand the fabric and ensure it was taut.
- کارگران از کشنده برای کشیدن پارچه و اطمینان از کشش آن استفاده کردند.
- The artist used a stretcher to stretch the canvas before painting.
- هنرمند قبل از نقاشی از کش‌آور برای کشش بوم استفاده کرد.
verb - transitive
با برانکار بردن
- The hikers stretchered their injured friend back to the campsite.
- کوهنوردان دوست مجروح خود را با برانکار به محل کمپ بازگرداندند.
- The firefighters stretchered the unconscious victim out of the burning building.
- آتش‌نشانان قربانی بیهوش را با برانکار از ساختمان در حال سوختن خارج کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stretcher

  1. noun A stone that forms the top of wall or building
    Synonyms: bed, cot, litter, capstone, pallet, dooly, portable bed, gurney, copestone, coping stone

ارجاع به لغت stretcher

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stretcher» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stretcher

لغات نزدیک stretcher

پیشنهاد بهبود معانی