Systematist

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
سازگانگر، هندادگر، کسی که طبق سیستم و شیوه‌ی به‌خصوص کار می‌کند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
noun
رجوع شود به: taxonomist
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد systematist

  1. noun A biologist who specializes in the classification of organisms into groups on the basis of their structure and origin and behavior
    Synonyms: taxonomist, taxonomer
  2. noun An organizer who puts things in order
    Synonyms: orderer, systematizer, systematiser, systemizer, systemiser

ارجاع به لغت systematist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «systematist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/systematist

لغات نزدیک systematist

پیشنهاد بهبود معانی