شکل جمع:
tablespoonsغذا و آشپزی قاشق سرو
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
Please pass me a tablespoon so I can serve the soup.
لطفا یک قاشق سرو به من بدهید تا بتوانم سوپ را سرو کنم.
Can you find me a clean and dry tablespoon from the drawer?
آیا میتوانید یک قاشق سرو تمیز و خشک از کشو برای من پیدا کنید؟
قاشق بزرگ (واحد اندازهگیری معادل پانزده میلیلیتر)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The recipe calls for two tablespoons of sugar.
این دستور پخت دو قاشق بزرگ شکر را میطلبد.
I always use a heaping tablespoon of butter in my cookies.
من همیشه از یک قاشق بزرگ سرپر کره در کلوچههایم استفاده میکنم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tablespoon» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tablespoon