با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    The Early Bird Catches The Worm

    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    همچنین می‌توان از the early bird gets the worm نیز استفاده کرد.

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    idiom proverb
    سحرخیز باش تا کامروا شوی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - My grandmother used to say, "The early bird catches the worm."
    - مادربزرگم عادت داشت بگوید «سحرخیز باش تا کامروا شوی».
    - She always wakes up at dawn because she believes "the early bird catches the worm".
    - او همیشه اول صبح از خواب بیدار می‌شود زیرا معتقد است که «سحرخیز باش تا کامروا شوی».
    idiom proverb
    برنده زودتر شروع می‌کند (فردی که زودتر از دیگران دست به عملی بزند، احتمال موفقیت بیشتری دارد)
    - We should start planning now; remember, the early bird catches the worm.
    - هم‌اکنون باید برنامه‌ریزی را آغاز کنیم؛ به یاد داشته باشید، کسی برنده است که زودتر از دیگران شروع به کار کند.
    - His success in the competition proves that the early bird catches the worm.
    - موفقیت او در مسابقه نشانگر این است که فردی که زودتر از دیگران دست به عملی بزند، احتمال موفقیت بیشتری دارد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد the early bird catches the worm

    1. idiom a saying that means someone will have an advantage if they do something immediately, or before other people do it; being proactive and starting early can lead to success

    ارجاع به لغت the early bird catches the worm

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «the early bird catches the worm» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/the-early-bird-catches-the-worm

    لغات نزدیک the early bird catches the worm

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی