انگلیسی آمریکایی همهچیز، کل ماجرا، تماموکمال، از سیر تا پیاز، هر چی هستونیست
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We had the whole enchilada planned.
همهچیز رو برنامهریزی کرده بودیم.
She didn’t just want the promotion; she wanted the whole enchilada — money, power, and respect.
اون فقط ترفیع نمیخواست؛ کل ماجرا رو میخواست؛ پول، قدرت و احترام.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «the whole enchilada» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/the-whole-enchilada