شکل جمع:
timelinesشکل نوشتاری دیگر این لغت: time line
خط سیر (ترتیب وقوع رویدادها)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
The timeline on the wall displayed all the key dates in history.
خط سیر روی دیوار تمام تاریخهای کلیدی تاریخ را نشان میدهد.
The timeline of the universe stretches back billions of years.
خط زمانی جهان به میلیاردها سال پیش باز میگردد.
جدول زمانی (پروژه و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We need to stick to the timeline if we want to finish on time.
اگر میخواهیم کار را بهموقع تمام کنیم، باید به جدول زمانی پایبند باشیم.
Can you please send me the timeline for the upcoming marketing campaign?
آیا میتوانید جدول زمانی کمپین بازاریابی آتی را برای من ارسال کنید؟
تایملاین (بخشی در شبکههای اجتماعی در آن مواردی که کاربر آنها را اضافه کرده است یا مربوط به او هستند نشان داده میشوند)
Her timeline is filled with travel photos.
تایملاین او پر از عکسهای سفر است.
I posted a new photo on my timeline yesterday.
دیروز عکس جدیدی در تایملاینم گذاشتم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «timeline» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/timeline