فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Torsion

ˈtɔːrʃn ˈtɔːʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    پیچش، پیچ‌خوردگی، انقباض، پیچی
    • - torsion spring
    • - فنر پیچشی، فنر لول
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد torsion

  1. noun A twisting force
    Synonyms: torque, tortuosity, tortuousness, contortion, crookedness

ارجاع به لغت torsion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «torsion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/torsion

لغات نزدیک torsion

پیشنهاد بهبود معانی