فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Translator

trænsˈleɪt̬ər trænsˈleɪtə / / trænz-

شکل جمع:

translators

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

مترجم، برگرداننده

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The translator’s job is to keep the original meaning while changing the language.

وظیفه‌ی مترجم این است که ضمن تغییر زبان، معنای اصلی را حفظ کند.

Every good translator must understand the culture behind the language.

هر برگرداننده‌ی خوبی باید فرهنگ پشت زبان را درک کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The new pocket-sized translator is perfect for tourists.

دستگاه ترجمه‌ی جدید که اندازه‌ی جیبی دارد، برای گردشگران عالی است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد translator

  1. noun interpreter
    Synonyms:
    linguist adapter explainer decoder polyglot dragoman glossator cryptographer cryptologist

ارجاع به لغت translator

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «translator» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/translator

لغات نزدیک translator

پیشنهاد بهبود معانی