فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Trendsetter

ˈtrendˌset̬ər ˈtrendˌsetə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    (شخص یا مجله و غیره) رواج‌دهنده، باب‌کننده، بدعت‌گذار، پیشگام
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد trendsetter

  1. noun One who provides leadership
    Synonyms: initiator, leader, pacesetter, innovator, manager, stylist, trailblazer

ارجاع به لغت trendsetter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trendsetter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trendsetter

لغات نزدیک trendsetter

پیشنهاد بهبود معانی