همچنین میتوان از oil of turpentine به جای turpentine استفاده کرد.
تربانتین (مایعی که از تقطیر انگم انواع درختان کاج به دست میآید و مصارف صنعتی و دارویی دارد)
The painter used turpentine to clean her brushes after a long day of painting.
نقاش پس از یک روز طولانی نقاشی از تربانتین برای تمیز کردن قلممویش استفاده کرد.
The smell of turpentine filled the room.
بوی تربانتین اتاق را پر کرد.
تربانتین زدن (به چیزی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He decided to turpentine the wooden table.
نقاش تصمیم گرفت به میز چوبی تربانتین بزند.
The artist used a brush to turpentine the canvas before starting to paint.
این هنرمند پیش از شروع نقاشی از قلممو برای تربانتین زدن به بوم استفاده کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «turpentine» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/turpentine