فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Unannounced

ˌʌnəˈnaʊnst ˌʌnəˈnaʊnst

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb

غافلگیرانه، به‌طور غیرمنتظره، اعلام‌نشده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

He arrived unannounced.

او به‌طور غیر منتظره رسید.

an unannounced concert

کنسرتی اعلام‌نشده

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unannounced

  1. adjective Without warning or announcement; ; - M.A.D.Howe
    Synonyms:
    unanticipated unpredicted surprise unheralded unpublished undisclosed withheld

لغات هم‌خانواده unannounced

  • adjective
    unannounced
  • adverb
    unannounced

ارجاع به لغت unannounced

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unannounced» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unannounced

لغات نزدیک unannounced

پیشنهاد بهبود معانی