Unwearied

ʌnˈwɪərɪd ʌnˈwɪərɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
خستگی درکرده، بانشاط، خسته‌نشده، از پای درنیامده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- our unwearied leader
- رهبر نستوه ما
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unwearied

  1. adjective With unreduced energy
    Synonyms: untired, unweary
  2. adjective Not tired or tiring:
    Synonyms: tireless
  3. adjective Having or showing a capacity for protracted effort, regardless of difficulty or frustration
    Synonyms: indefatigable, untiring, inexhaustible, tireless, unfailing, unflagging, weariless

ارجاع به لغت unwearied

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unwearied» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unwearied

لغات نزدیک unwearied

پیشنهاد بهبود معانی