بهطور واضح، بهوضوح، بهطور روشن
The traumatic event is still vividly etched in my mind.
این رویداد آسیبزا هنوز بهوضوح در ذهنم حک شده است.
The horror movie was so terrifying that the gruesome scenes were vividly etched in my mind for days.
این فیلم ترسناک آنقدر ترسناک بود که صحنههای وحشتناک آن بهطور واضح چندین روز در ذهن من نقش بسته بود.
بهطور روشن (رنگ و نور و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The sunset painted the sky vividly with shades of orange, pink, and purple.
غروب خورشید آسمان را با سایههای نارنجی، صورتی و بنفش بهطور روشن رنگآمیزی کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «vividly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vividly