فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Wester

ˈwestər ˈwestə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - intransitive
    (به سوی یا به طرف یا در جهت غرب) رفتن، حرکت کردن، چرخیدن، وزیدن
    • - The wind westered through the trees, rustling the leaves.
    • - باد در جهت غرب میان درختان وزید و برگ‌ها را به صدا درآورد.
    • - The migrating birds westered towards warmer climates for the winter.
    • - پرندگان مهاجر برای زمستان به سمت اقلیم‌های گرم‌تر در جهت غرب حرکت کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد wester

  1. noun Wind that blows from west to east
    Synonyms: west wind

ارجاع به لغت wester

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wester» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wester

لغات نزدیک wester

پیشنهاد بهبود معانی