فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Wester

ˈwestər ˈwestə

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive

(به سوی یا به طرف یا در جهت غرب) رفتن، حرکت کردن، چرخیدن، وزیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The wind westered through the trees, rustling the leaves.

باد در جهت غرب میان درختان وزید و برگ‌ها را به صدا درآورد.

The migrating birds westered towards warmer climates for the winter.

پرندگان مهاجر برای زمستان به سمت اقلیم‌های گرم‌تر در جهت غرب حرکت کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wester

  1. noun wind that blows from west to east
    Synonyms:
    west wind

ارجاع به لغت wester

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wester» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wester

لغات نزدیک wester

پیشنهاد بهبود معانی