آخرین به‌روزرسانی:

Westernmost

ˈwestərnmoʊst ˈwestənməʊst

معنی

adjective

غربی‌ترین، واقع در منتهی‌الیه غرب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد westernmost

  1. adjective farthest to the west
    Synonyms:
    westmost

ارجاع به لغت westernmost

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «westernmost» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/westernmost

لغات نزدیک westernmost

پیشنهاد بهبود معانی