فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Westernmost

ˈwestərnmoʊst ˈwestənməʊst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    غربی‌ترین، واقع در منتهی‌الیه غرب
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد westernmost

  1. adjective Farthest to the west
    Synonyms: westmost

ارجاع به لغت westernmost

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «westernmost» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/westernmost

لغات نزدیک westernmost

پیشنهاد بهبود معانی