فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Wireless Keyboard

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation noun countable

کی‌بُرد بی‌سیم، صفحه‌کلید بی‌سیم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Hoodad connected the wireless keyboard to his tablet.

هوداد صفحه‌کلید بی‌سیم را به تبلت خود وصل کرد.

The wireless keyboard connects to the computer via Bluetooth.

کی‌بُرد بی‌سیم ازطریق بلوتوث به کامپیوتر متصل می‌شود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wireless keyboard

  1. noun a type of keyboard that connects to a computer or other devices without the use of physical wires or cables

ارجاع به لغت wireless keyboard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wireless keyboard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wireless-keyboard

لغات نزدیک wireless keyboard

پیشنهاد بهبود معانی