آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۴

    آرایش به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / aaraayesh /

    decoration, adornment, embellishment, dressing up, ornament

    decoration

    adornment

    embellishment

    dressing up

    ornament

    آذین، تزیین

    آرایش روی کیک بسیار پیچیده بود.

    The decoration on the cake was incredibly intricate.

    او آرایشی ساده برای میز دفترش انتخاب کرد.

    He chose a simple adornment for his office desk.

    اسم
    فونتیک فارسی / aaraayesh /

    آرایش و پیرایش makeup, toilet, toilette

    makeup

    toilet

    toilette

    چهره‌آرایی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    بدون آرایش صورتش افتضاح است.

    Without makeup, her face is a sight.

    او در مورد آرایش باور دارد که زیبایی در سادگی است و ظاهری طبیعی را ترجیح می‌دهد.

    She believes less is more when it comes to makeup, preferring a natural look.

    اسم
    فونتیک فارسی / aaraayesh /

    arrangement, formation, scheme, disposal, configuration, disposition

    arrangement

    formation

    scheme

    disposal

    configuration

    disposition

    چگونگی ترتیب

    هتروتاکسی یک وضعیت نادر پزشکی است که بر آرایش اندام‌ها در بدن تأثیر می‌گذارد.

    Heterotaxia is a rare medical condition that affects the arrangement of organs in the body.

    صف سربازان با آرایش کامل در خیابان‌های شهر رژه رفتند.

    The column of soldiers marched through the city streets in perfect formation.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد آرایش

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    بزک توالت
    متضاد:
    پیرایش
    مترادف:
    حلیه زیب زینت زیور
    مترادف:
    آذین تزیین
    مترادف:
    پیرایه چهره‌آرایی گریم

    سوال‌های رایج آرایش

    آرایش به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «آرایش» در زبان انگلیسی به makeup یا cosmetics ترجمه می‌شود.

    آرایش به مجموعه اقداماتی گفته می‌شود که با استفاده از مواد و محصولات مختلف صورت می‌گیرد تا ظاهر چهره را زیباتر، مرتب‌تر و جذاب‌تر نشان دهد. این کار می‌تواند شامل استفاده از کرم‌پودر، رژلب، سایه چشم، خط چشم، مداد ابرو و دیگر محصولات آرایشی باشد که هر کدام نقش خاصی در تقویت یا تغییر ویژگی‌های صورت دارند.

    آرایش علاوه بر جنبه زیبایی، گاهی به عنوان نوعی هنر و ابراز هویت فرهنگی یا شخصی نیز دیده می‌شود. افراد می‌توانند با سبک‌های مختلف آرایشی، احساسات، خلاقیت و شخصیت خود را به نمایش بگذارند یا در مناسبت‌های خاص مانند جشن‌ها، مراسم عروسی یا رویدادهای رسمی از آرایش خاصی استفاده کنند که متناسب با آن موقعیت باشد.

    در طول زمان، صنعت آرایش رشد چشمگیری داشته و تنوع محصولات و تکنیک‌ها بسیار زیاد شده است.

    علاوه بر آرایش روزمره، شاخه‌هایی مانند آرایش حرفه‌ای، آرایش عروس و آرایش تئاتر وجود دارند که هرکدام تخصص و مهارت‌های خاص خود را می‌طلبند. امروزه، آرایش به عنوان یک بخش مهم از مراقبت‌های فردی و زیبایی در سراسر جهان شناخته می‌شود.

    ارجاع به لغت آرایش

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «آرایش» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آرایش

    لغات نزدیک آرایش

    • - آرامیدن
    • - آرامیده کردن
    • - آرایش
    • - آرایش پستایی
    • - آرایش پلکانی
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین کردن وهله
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.