tear(s), teardrop(s), lachrim-, lachrymal
tear
teardrop
lachrim-
lachrymal
چشمانش از اشک لبریز شده بود.
Her eyes were brimming with tears.
اشک از گونههایش سرازیر شد.
Tears coursed down her cheeks.
Arsam, Arsac
Arsam
Arsac
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
اشک یکی از فرمانروایان قدرتمند امپراتوری اشکانی بود.
Arsac was one of the powerful rulers of the ancient Parthian Empire.
بقایای قصر اشک
the ruins of Arsac's palace
شکل درست و معیار این واژه «اشک» است. این کلمه به معنای قطرههای آب از چشم هنگام گریه است و به همین صورت در زبان فارسی نوشته میشود. شکل «اشگ» نادرست و غیرمعیار است و در منابع رسمی زبان فارسی وجود ندارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «اشک» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اشک