بابابزرگ به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پدربزرگ

فونتیک فارسی

baabaabozorg
اسم
grandfather, grandpa, granddad, granddaddy

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- بابابزرگم مردی عاقل و دلسوز بود.

- My grandfather was a wise and compassionate man.

- بابابزرگم در جنگ جهانی دوم در ارتش خدمت کرد.

- My grandfather served in the army during World War II.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بابابزرگ

ارجاع به لغت بابابزرگ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بابابزرگ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بابابزرگ

لغات نزدیک بابابزرگ

پیشنهاد بهبود معانی