آخرین به‌روزرسانی:

بذل به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / bazl /

generosity, bestowal, munificence, donation, granting

بخشش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

بذل توجه

paying attention

بذل کردن

to bestow, to grant, to donate, to give

نمونه‌جمله‌های بیشتر

بذل او هیچ مرزی نداشت.

Her generosity knew no bounds.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بذل

  1. مترادف:
    بخشش جود دهش سخا عطا کرم نواله

ارجاع به لغت بذل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بذل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بذل

لغات نزدیک بذل

پیشنهاد بهبود معانی