generosity, bestowal, munificence, donation, granting
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بذل توجه
paying attention
بذل کردن
to bestow, to grant, to donate, to give
بذل او هیچ مرزی نداشت.
Her generosity knew no bounds.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بذل» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بذل