آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

برا به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / borraa /

cutting, sharp, keen fine

cutting

sharp

keen fine

برنده

تیغه‌های برای دستگاه نیاز به نگهداری منظم دارند.

The cutting blades of the machine need regular maintenance.

چاقو تیغه‌ی برایی دارد.

The knife has a sharp blade.

صفت
فونتیک فارسی / borraa /

definitive, decisive

definitive

decisive

جدی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

او جواب برایی به سوال داد.

She gave a definitive answer to the question.

تصمیم دادگاه برا و نهایی بود.

The court's decision was decisive and final.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت برا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «برا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/برا

لغات نزدیک برا

پیشنهاد بهبود معانی