horn, bugle, megaphone, trumpet, honker, bullhorn, klaxon
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بوق اشغال (تلفن)
a busy signal
وقتی که راه بند آمد، بوق صدها ماشین به اعتراض به غرش در آمدند.
When the road got clogged, hundreds of car horns dinned in protest.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بوق» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بوق