matron, venerable lady, grandmother
بیبی به من خیاطی یاد داد
My grandmother taught me to sew
بیبیاش پیر و ناتوان است
Her grandmother is elderly and infirm
کلمهی «بیبی» در زبان انگلیسی بسته به کاربردش میتواند معادلهای متفاوتی داشته باشد. در معنای سنتی و رایج در زبان فارسی، «بیبی» اغلب به صورت یک واژهی احترامآمیز برای خطاب به مادربزرگ یا زن سالخورده استفاده میشود و در این معنا میتوان آن را به grandmother یا در حالت غیررسمی و مهربانانه granny یا nana ترجمه کرد.
اما «بیبی» در فرهنگ و تاریخ ایران، و حتی در برخی کشورهای دیگر فارسیزبان، فراتر از معنای سادهی مادربزرگ است. این واژه بار فرهنگی، مذهبی و عاطفی بسیار دارد. در خانوادههای سنتی، بیبی معمولاً جایگاهی محترم و محوری دارد. او کسی است که اغلب حافظ سنتهاست، تجربههای زیادی از زندگی دارد، و در تربیت نسلهای بعدی نقش مهمی ایفا میکند. در داستانها، قصهگوییها و شبنشینیها، بیبیها همان کسانیاند که قصههای ماندگار را بارها برای نوههایشان تعریف کردهاند.
در فرهنگ مذهبی نیز، «بیبی» به عنوان پیشوندی احترامآمیز پیش از نام زنان مقدس بهکار میرود.
در زندگی روزمره، شنیدن کلمهی «بیبی» ممکن است فوراً تصویر زنی مهربان، با روسری گلگلی، لبخندی گرم، و دستی پینهبسته ولی نوازشگر را در ذهن تداعی کند. از همین رو، «بیبی» نه فقط یک نقش خانوادگی، بلکه یک نماد عاطفی و فرهنگی عمیق است که در زبان و ذهن ایرانیان جایگاهی خاص دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بی بی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بی بی