آخرین به‌روزرسانی:

بی‌معنی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

بدون معنا

فونتیک فارسی

bima'ni
صفت

meaningless, piffle, senseless, pointless, absurd, nonsense

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

بحث آن‌ها درباره‌ی آب‌وهوا بی‌معنی به نظر می‌رسید.

Their discussion about the weather seemed meaningless.

این تمرین بدون راهنمایی مناسب بی‌معنی بود.

The exercise was pointless without proper guidance.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بی‌معنی

  1. مترادف:
    باطل بی‌سروته بیهوده چرند لغو مزخرف مهمل یاوه
    متضاد:
    معنادار

ارجاع به لغت بی‌معنی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بی‌معنی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بی‌معنی

لغات نزدیک بی‌معنی

پیشنهاد بهبود معانی