آخرین به‌روزرسانی:

بیدار به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / bidaar /

awake, wakeful, alert, sleepless, conscious, vigilant

متوجه، هشیار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

دیشب تا سحر بیدار ماندم.

Last night, I stayed awake until dawn.

قهوه به من کمک می‌کند تا در جلسات طولانی بیدار بمانم.

Coffee helps me stay awake during long meetings.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بیدار

  1. مترادف:
    ناخفته ساهر
    متضاد:
    خفته غافل
  1. مترادف:
    آگاه متنبه متوجه هشیار هوشیار
  1. مترادف:
    متیقظ

ارجاع به لغت بیدار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بیدار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بیدار

لغات نزدیک بیدار

پیشنهاد بهبود معانی