با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

تب به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • بالاتر بودن دمای بدن از حالت عادی
  • فونتیک فارسی

    tab
  • اسم
    fever, febricity, feverishness, temperature, pyrexia
    • - تب خفیف

    • - low-grade fever
    • - تب نشانه‌ی بیماری است.

    • - Fever indicates illness.
  • هیجان، شور
  • فونتیک فارسی

    tab
  • اسم
    excitement, tizzy, agitation, craze, dither, frenzy
    • - تب تماشاچیان

    • - excitement of the audience
    • - تب جوانی

    • - youth frenzy
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد تب

ارجاع به لغت تب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تب

لغات نزدیک تب

پیشنهاد بهبود معانی