آخرین به‌روزرسانی:

تقاضا به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / taghaazaa /

request, appeal, entreaty, pleading, plea, call, application, behest, suit, demand, requisition

خواهش

کارگران چه تقاضاهایی دارند؟

What demands do the workers have?

تقاضای ملاقات مرا رد کرد.

She rejected my request for a meeting.

اسم
فونتیک فارسی / taghaazaa /

اقتصاد demand

خواستاری کالا یا خدمات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

قانون عرضه و تقاضا

the law of supply and demand

عرضه و تقاضا باید متعادل باشند.

Supply and demand should be balanced.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

تقاضا موجب بالا رفتن قیمت‌ها شده است.

Demand has bumped up prices.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تقاضا

  1. مترادف:
    استدعا التماس تمنا توقع خواهش درخواست طلب مراد مسئلت
    متضاد:
    امر حکم دستور

ارجاع به لغت تقاضا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تقاضا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تقاضا

لغات نزدیک تقاضا

پیشنهاد بهبود معانی