حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
spectator, viewer, bystander, audience, onlooker
spectator
viewer
bystander
audience
onlooker
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
تماشاچیان برای او کف زدند.
the spectators cheered him
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تماشاچی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تماشاچی