آخرین به‌روزرسانی:

تولی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / tavalli /

قدیمی the act of conferring custodianship or guardianship

ولایت دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

تولی موزه‌ی تاریخی

the conferring custodianship of the historical monument

روند تولی ممکن است طولانی باشد.

The process of conferring guardianship can be lengthy.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تولی

  1. مترادف:
    تولا دوستی مودت ولا
    متضاد:
    تبری
  1. مترادف:
    ولی قرار دادن
  1. مترادف:
    برگشتن پشت کردن

ارجاع به لغت تولی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تولی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تولی

لغات نزدیک تولی

پیشنهاد بهبود معانی