to groom, to nurse, to care for, to look after, to tend, to treat, to minister, to serve, to attend, to feed and curry
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پرستار با همدلی زیاد بیمارانش را تیمار میکند.
The nurse cares for her patients with great compassion.
تیمار کردن سالمندان نیاز به صبر و محبت دارد.
Looking after the elderly requires patience and compassion.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تیمار کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تیمار کردن