آخرین به‌روزرسانی:

جادوگر به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

ساحر

فونتیک فارسی

jaadoogar
اسم

magician, sorcerer, sorceress, witch, wizard, warlock, hag, necromancer, spellbinder

جادوگر گنجینه را طلسم کرد.

The magician bewitched the treasure.

جادوگر به سرزمین استرالیا سفر کرد.

The wizard traveled to the land of Oz.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

شاهزاده‌ای که توسط جادوگر سنگدلی افسون شده بود.

A prince who was enchanted by a cruel sorcerer.

افسونگر

فونتیک فارسی

jaadoogar
اسم

مجازی enchanter, charmer, bewitcher

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

جادوگر به‌راحتی با داستان‌گویی‌اش، مخاطبان را مجذوب کرد.

The charmer effortlessly captivated the audience with his storytelling.

معجون جادوگر با رنگ‌های اسرارآمیز می‌درخشید.

The enchanter's potion shimmered with mysterious colors.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد جادوگر

  1. مترادف:
    افسونگر جادوکار ساحر سحار
  1. مترادف:
    کاهن معزم نیرنگ‌باز
  1. مترادف:
    فریبنده

ارجاع به لغت جادوگر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جادوگر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جادوگر

لغات نزدیک جادوگر

پیشنهاد بهبود معانی