to compensate, to recover, to recompense, to indemnify, to repay, to redress, to requite, to recoup, to redeem, to cancel out, to supply, to retrieve, to undo, to commute, to make restitution, to remunerate
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ضررها را جبران کردن
to recover losses
اشتباه را جبران کردن
to redeem a blunder
شرکت بیمه خسارت شرکت را جبران خواهد کرد.
The insurance company will indemnify the company's losses.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «جبران کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جبران کردن