فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

جبران کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • تلافی کردن
  • فونتیک فارسی

    jobraan kardan
  • فعل متعدی
    to compensate, to recover, to recompense, to indemnify, to repay, to redress, to requite, to recoup, to redeem, to cancel out, to supply, to retrieve, to undo, to commute, to make restitution, to remunerate
    • - ضررها را جبران کردن

    • - to recover losses
    • - اشتباه را جبران کردن

    • - to redeem a blunder
    • - شرکت بیمه خسارت شرکت را جبران خواهد کرد.

    • - The insurance company will indemnify the company's losses.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت جبران کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جبران کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/جبران کردن

لغات نزدیک جبران کردن

پیشنهاد بهبود معانی