فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

حاضر به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

آماده

فونتیک فارسی

haazer
اسم صفت

ready, prepared, prompt, disposed, willing, game

شرکت ما دیگر حاضر نیست سرمایه‌ی خود را به مخاطره بیندازد.

Our company is not willing to take another gamble.

خوراک حاضر است، بفرمایید!

The food is ready, dip in!

حضورداشته

فونتیک فارسی

haazer
اسم صفت

present, attendant, attending, available

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

حاضر در مهمانی

present at the party

مسئله‌ی اصلی عصر حاضر

the main problem of the present day

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد حاضر

  1. مترادف:
    اسم
    متضاد:
    غایب
  1. مترادف:
    حی شاهد موجود

ارجاع به لغت حاضر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حاضر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حاضر

لغات نزدیک حاضر

پیشنهاد بهبود معانی