فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

حرم به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

زیارتگاه دینی

فونتیک فارسی

haram
اسم

shrine, sanctum

روس‌ها حرم را به توپ بستند.

The Russians cannonaded the shrine.

دزدیدن شمع از حرم، حرمت‌‌شکنی است.

Stealing candles from a shrine is a sacrilege.

حرمسرا

فونتیک فارسی

haram
اسم

harem, women's quarter

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

حرم سلطان مکانی دنج بود که فقط زیباترین زنان پادشاهی اجازه‌ی اقامت در آنجا را داشتند.

The sultan's harem was a secluded place where only the most beautiful women in the kingdom were allowed to stay.

حرم با فرش‌های مجلل و پرده‌های رنگارنگ تزئین شده بود.

The harem was adorned with luxurious rugs and colorful tapestries.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد حرم

  1. مترادف:
    مرقد ضریح آرامگاه بقعه زیارتگاه زیارت مزار
  1. مترادف:
    حرم‌خانه حرمسرا شبستان مشکو
  1. مترادف:
    معبد عبادتگاه مکان مقدس کعبه
  1. مترادف:
    پناهگاه مامن ملجفرزند اهل و عیال
  1. مترادف:
    پردگیان پرده‌نشینان
  1. مترادف:
    پیرامون گرداگرد

ارجاع به لغت حرم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حرم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حرم

لغات نزدیک حرم

پیشنهاد بهبود معانی