آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

حرم به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / haram /

shrine, sanctum

shrine

sanctum

زیارتگاه دینی

روس‌ها حرم را به توپ بستند.

The Russians cannonaded the shrine.

دزدیدن شمع از حرم، حرمت‌‌شکنی است.

Stealing candles from a shrine is a sacrilege.

اسم
فونتیک فارسی / haram /

harem, women's quarter

harem

women's quarter

حرمسرا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

حرم سلطان مکانی دنج بود که فقط زیباترین زنان پادشاهی اجازه‌ی اقامت در آنجا را داشتند.

The sultan's harem was a secluded place where only the most beautiful women in the kingdom were allowed to stay.

حرم با فرش‌های مجلل و پرده‌های رنگارنگ تزئین شده بود.

The harem was adorned with luxurious rugs and colorful tapestries.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد حرم

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
حرم‌خانه حرمسرا شبستان مشکو
مترادف:
پناهگاه مامن ملجفرزند اهل و عیال
مترادف:
پردگیان پرده‌نشینان

ارجاع به لغت حرم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حرم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حرم

لغات نزدیک حرم

پیشنهاد بهبود معانی