آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

حرم به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / haram /

shrine, sanctum

shrine

sanctum

زیارتگاه دینی

روس‌ها حرم را به توپ بستند.

The Russians cannonaded the shrine.

دزدیدن شمع از حرم، حرمت‌‌شکنی است.

Stealing candles from a shrine is a sacrilege.

اسم
فونتیک فارسی / haram /

harem, women's quarter

harem

women's quarter

حرمسرا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

حرم سلطان مکانی دنج بود که فقط زیباترین زنان پادشاهی اجازه‌ی اقامت در آنجا را داشتند.

The sultan's harem was a secluded place where only the most beautiful women in the kingdom were allowed to stay.

حرم با فرش‌های مجلل و پرده‌های رنگارنگ تزئین شده بود.

The harem was adorned with luxurious rugs and colorful tapestries.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد حرم

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
حرم‌خانه حرمسرا شبستان مشکو
مترادف:
پناهگاه مامن ملجفرزند اهل و عیال
مترادف:
پردگیان پرده‌نشینان

ارجاع به لغت حرم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حرم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حرم

لغات نزدیک حرم

پیشنهاد بهبود معانی