۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

خوش‌برخورد به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم صفت
فونتیک فارسی / khoshbarkhord /

sociable, accessible, neighborly, affable, accommodating, outgoing, genial, winsome, likeable, suave, mixer, matey

مردم‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

او فردی خوش‌برخورد است که از ملاقات با افراد جدید در رویدادها لذت می‌برد.

She is a sociable person who enjoys meeting new people at events.

کودک خوش‌برخورد با کنجکاوی و شادی به‌سمت ما آمد.

The winsome child approached us with curiosity and joy.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خوش‌برخورد

  1. مترادف:
    خلیق مردمدار خوش‌گفتار
    متضاد:
    بدبرخورد

ارجاع به لغت خوش‌برخورد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خوش‌برخورد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خوش‌برخورد

لغات نزدیک خوش‌برخورد

پیشنهاد بهبود معانی