با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

داغدار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • سوگوار، عزادار
  • فونتیک فارسی

    daaghdaar
  • صفت
    bereaved, mourning, suffering from the loss of a loved one
    • - مادر داغدار بعد از فوت ناگهانی پسرش نمی‌توانست جلوی گریه‌اش را بگیرد.

    • - The bereaved mother could not stop crying after the sudden demise of her son.
    • - والدین داغدار بعد از آن تصادف فجیع تسلی‌ناپذیر بودند.

    • - The bereaved parents were inconsolable after the tragic accident.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد داغدار

ارجاع به لغت داغدار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «داغدار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/داغدار

پیشنهاد بهبود معانی