آخرین به‌روزرسانی:

دال به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / daal /

the eleventh letter of the Persian alphabet

یازدهمین حرف الفبای فارسی
اسم
فونتیک فارسی / daal /

symbol, showing, denoting, indicating, suggestive, significative, proving, expressive

نشانه، دلالت‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

کبوتر دال بر صلح و سازش است.

The dove is a symbol of peace and harmony.

دال بر چیزی بودن

to indicate or denote something

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد دال

  1. مترادف:
    حاکی مشعر
  1. مترادف:
    رهنما هادی
  1. مترادف:
    کج منحنی
  1. مترادف:
    عقاب کرکس نسر

ارجاع به لغت دال

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دال» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دال

لغات نزدیک دال

پیشنهاد بهبود معانی