آخرین به‌روزرسانی:

دستمزد به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / dastmozd /

wage, pay, fee, earning, emolument, remuneration, stipend

مزد، اجرت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

حداقل دستمزد

minimum wage

بر اساس نظریه‌ی چانه‌زنی دستمزد، اجرت، ساعات کاری و شرایط کار طبق قدرت چانه‌زنی نسبی طرف‌های قرارداد تعیین می‌شود.

The bargaining theory of wages holds that wages, hours, and working conditions are determined by the relative bargaining strength of the parties to the agreement.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

کارمندان اغلب از ساعات طولانی و دستمزد کم خود گله می‌کنند.

The employees would often grouse about their long hours and low pay.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد دستمزد

  1. مترادف:
    اجر اجرت حق‌الزحمه حق‌القدم

ارجاع به لغت دستمزد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دستمزد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دستمزد

لغات نزدیک دستمزد

پیشنهاد بهبود معانی