exactly, accurately, carefully, word for word, precisely, strictly, just, thoroughly, closely, verbatim
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دقیقا راس ساعت دو رسیدیم.
we arrived at precisely two o'clock.
او همیشه میداند که دقیقا باید چه کار کند.
she always knows precisely what to do.
من دقیقا میدانم آنها کجا رفتند.
I know exactly where they went.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دقیقا» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دقیقا