آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: یکشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۴

    دقیقه به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / daghighe /

    minute

    minute

    واحد زمانی که شصت ثانیه است

    ساعت من پنج دقیقه جلو است.

    My watch is 5 minutes fast.

    نمایش کمدی او پنج دقیقه طول کشید.

    His comic act lasted five minutes.

    اسم
    فونتیک فارسی / daghighe /

    مجازی moment, minute, instant, jiffy, a short time

    moment

    minute

    instant

    jiffy

    a short time

    زمان بسیار کوتاه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    یک دقیقه صبر کن!

    Wait a minute!

    شام یک دقیقه‌ی دیگر آماده خواهد شد.

    Dinner will be ready in a jiffy.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد دقیقه

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    لطیفه نکته
    مترادف:
    لحظه لمحه

    سوال‌های رایج دقیقه

    دقیقه به انگلیسی چی می‌شه؟

    دقیقه به انگلیسی minute ترجمه می‌شود.

    دقیقه یکی از واحدهای اصلی اندازه‌گیری زمان است که برابر با ۶۰ ثانیه است. این واحد، نقشی حیاتی در زندگی روزمره‌ی انسان‌ها ایفا می‌کند، از تنظیم قرارهای کاری و مدرسه گرفته تا برنامه‌های تلویزیونی و زمان‌بندی جلسات و پروازها. بدون وجود ساختار منظم دقیقه‌ها، هماهنگی میان فعالیت‌های انسانی عملاً غیرممکن می‌بود. در واقع، دقیقه به‌عنوان پلی میان ثانیه‌های سریع‌گذر و ساعت‌های بلندتر، ساختار اصلی مدیریت زمان را تشکیل می‌دهد.

    تاریخچه‌ی واحد دقیقه به تمدن‌های باستانی بازمی‌گردد. بابلی‌ها که پایه‌گذار سیستم عددی شصت‌پایه بودند، نقش بزرگی در شکل‌گیری این تقسیم‌بندی داشتند. استفاده از ۶۰ به‌دلیل قابلیت تقسیم‌پذیری بالای آن (بر عددهای ۲، ۳، ۴، ۵، و ۶) انتخابی هوشمندانه بود که تا امروز در سیستم اندازه‌گیری زمان و حتی زاویه‌ها باقی مانده است. تقسیم ساعت به ۶۰ دقیقه و هر دقیقه به ۶۰ ثانیه یکی از میراث‌های ماندگار این تمدن است.

    در زندگی مدرن، دقیقه‌ها معیار دقت، تعهد و نظم هستند. وقتی می‌گوییم "۵ دقیقه دیر کردم"، یا "جلسه رأس ساعت ۳:۳۰ برگزار می‌شود"، در واقع داریم از دقیقه به‌عنوان ابزاری برای سنجش ارزش زمان استفاده می‌کنیم. در بسیاری از فرهنگ‌ها، وقت‌شناسی یکی از ویژگی‌های مهم شخصیت حرفه‌ای افراد محسوب می‌شود و این دقیق بودن، اغلب بر پایه‌ی دقیقه‌ها سنجیده می‌شود.

    از سوی دیگر، دقیقه‌ها می‌توانند بار عاطفی هم داشته باشند. لحظه‌هایی مانند "دقیقه‌ی آخر امتحان"، "دقیقه‌ای که خبر خوشی شنیدیم"، یا "دقیقه‌ای که کسی را برای همیشه از دست دادیم" در ذهن و حافظه‌ی انسان ماندگار می‌شوند. به‌همین دلیل است که در شعر، سینما، و ادبیات، دقیقه گاهی نه صرفاً به‌عنوان یک واحد اندازه‌گیری بلکه به‌عنوان نمادی از گذرا بودن، تغییر، یا حتی تقدیر به کار می‌رود.

    دقیقه با همه‌ی کوچکی‌اش، ستون فقرات نظم جهانی ماست. چه در تپش تند قلب یک ورزشکار در مسابقه‌ای سرنوشت‌ساز، چه در انتظار دلهره‌آور پشت در اتاق عمل، یا در سکوت شیرین دیدار عاشقانه‌ای کوتاه، دقیقه‌ها حرف‌های بسیاری برای گفتن دارند. آن‌ها یادآوری می‌کنند که حتی کوچک‌ترین واحدهای زمان، می‌توانند حامل بزرگ‌ترین لحظات زندگی باشند.

    ارجاع به لغت دقیقه

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «دقیقه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دقیقه

    لغات نزدیک دقیقه

    • - دقیقا
    • - دقیقانه
    • - دقیقه
    • - دقیقه‌شمار
    • - دک
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    sole gyration required scribbler oleato carrot and stick add fuel to the fire crookery crooked linger chess fiend secondary Seattle seasoning غاز تزویر مضیقه ترغیب کردن مقدونیه مغایرت مقاربت مغایر مقیم مغازله مقاوله نامه مذاکره مذاکره کردن تزکیه ذکاوت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.