فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

دلتنگ به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • غمگین، اندوهگین
  • فونتیک فارسی

    deltang
  • صفت
    lonely, lonesome, heavy-hearted, nostalgic, depressed, homesick, cheerless, down
    • - بیمار و دلتنگ وطن

    • - sick and lonely for home
    • - آن‌قدر دلتنگ مادرم شده بودم که در خواب گریه می‌کردم.

    • - I was so lonesome for my mother that I cried in my sleep.
  • (مکان) تنگ، ناراحت، ناخوشایند
  • فونتیک فارسی

    deltang
  • صفت
    gloomy, small and dark
    • - هوای بیرون دلتنگ و ابری بود.

    • - The weather outside was gloomy and overcast.
    • - خانه‌ی متروکه از بیرون دلتنگ و گرفته به نظر می‌رسید.

    • - The old abandoned house looked gloomy and eerie from the outside.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد دلتنگ

ارجاع به لغت دلتنگ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دلتنگ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/دلتنگ

لغات نزدیک دلتنگ

پیشنهاد بهبود معانی