compassionate, sympathetic, warm-hearted, gracious, considerate
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پزشک دلسوز همدلانه به نگرانیهای بیمار گوش کرد.
The sympathetic doctor listened empathetically to the patient's concerns.
او شخصی مهربان و دلسوز است.
She is a kind-hearted and compassionate per.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دلسوز» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دلسوز