با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

زرد به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • یکی از رنگ2های اصلی به رنگ طلا
  • فونتیک فارسی

    zard
  • اسم صفت
    yellow, golden, aureate, xanthic, xanthous, canary yellow, tawny, buff, jonquil
    • - از آمیختن آبی و زرد رنگ سبز به‌وجود می‌آید.

    • - Green results from blending blue and yellow.
    • - یک دسته گل زرد برای نامزدش فرستاد.

    • - He sent his fiancée a bouquet of yellow flowers.
  • بیمار، پژمرده
  • فونتیک فارسی

    zard
  • صفت
    pale, lackluster, pallid, wan, anemic, unhealthy looking, sickly, sallow
    • - رنگ و روی زرد و بیمارگونه

    • - a sallow complexion
    • - پوست او ته رنگ زرد و بیمار‌گونه‌ای داشت.

    • - Her skin had an unhealthy yellowish tinge.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد زرد

ارجاع به لغت زرد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «زرد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/زرد

لغات نزدیک زرد

پیشنهاد بهبود معانی