فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

زن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

انسان مونث

فونتیک فارسی

zan
اسم

woman, lady, girl, female, squaw, dame, broad, twat, bag

عمه‌ی من زن خوش‌قلبی است.

My aunt is a good-hearted woman.

زن سیاهپوش

a woman dressed in black

نمونه‌جمله‌های بیشتر

او واقعاً شیفته‌ی آن زن شده است.

He is really gone on that woman.

همسر یک مرد

فونتیک فارسی

zan
اسم

wife, mate, partner, spouse

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

زن و شوهر مکمل یکدیگرند.

A husband and wife are complementary to one another.

او با زن و فرزند دشمن دیرینه‌اش با جوانمردی و انصاف رفتار کرد.

He treated the wife and child of his old enemy with chivalry and fairness.

کسی که می‌زند

فونتیک فارسی

zan-
سازه‌ی پیوندی

beater, player, striker

شمشیرزن

swordsman

پیانوزن

piano player

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد زن

  1. مترادف:
    امراء نسا
    متضاد:
    مرد همسر
  1. مترادف:
    بانو جفت حرم زوجه عیال متعلقه منکوحه همسر
  1. مترادف:
    پردگی مستوره

ارجاع به لغت زن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «زن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/زن

لغات نزدیک زن

پیشنهاد بهبود معانی