آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

سالمند به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت اسم
فونتیک فارسی / saalmand /

aged, elder, elderly, ancient, aging, old, oldster, up in years, past one's prime

aged

elder

elderly

ancient

aging

old

oldster

up in years

past one's prime

سالخورده، پیر، کهنسال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

زن سالمند

an old woman

خانه‌ی سالمندان

retirement home, old people's home

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سالمند

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
صفت پیر جاافتاده زال سالخورده سالدیده کلان‌سال کهنسال مسن معمر
متضاد:

ارجاع به لغت سالمند

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سالمند» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سالمند

لغات نزدیک سالمند

پیشنهاد بهبود معانی